او که پیش از دوران پادشاهی ناصرالدین میرزا خوانده میشد، معروف به «قبلهٔ عالم»، «سلطان صاحبقران» و بعد از کشته شدن توسط میرزا رضا کرمانی «شاهِ شهید»، چهارمین شاه از دودمان قاجار ایران بود. او با نزدیک به ۵۰ سال پادشاهی، پس از شاپور دوم ساسانی و تهماسب اول صفوی طولانیترین دورهٔ پادشاهی در میان تمامی شاههای تاریخ ایران را داراست در سال 1210ق به دنیا آمد. سفر اول فرنگستان او در سال ۱۲۹۰ق است و شخصاً به نگارش خاطرات خود پرداخت. این سفرنامه یکسال بعد در سال ۱۲۹۱ق به قطع رحلی و چاپ سنگی منتشر شد. سفر دوم در سال 1295ق صورت گرفت. درین سفر شاه به انگلستان نرفت و سفرش چهارماه و نه روز به طول انجامید. خاطرات این سفر پس از بازگشت به ایران به قطع رحلی و چاپ سنگی در ۲۵۹ صفحه و در سال ۱۲۹۶ق با خط نستعلیق میرزا رضای کلهر منتشر شد. سفر سوم در سال 1307ق بود. خاطرات این سفر بعد از بازگشت ناصرالدین شاه به صورت چاپ سنگی در ۴۱۱ صفحه با خط نستعلیق توسط محمدحسن خان اعتماد السلطنه به چاپ رسید. ناصرالدین شاه به روایت سفرهای داخلی خود نیز میپرداخته است و اکنون روزنامه خاطرات وی و سفرنامههایش به چاپ رسیده است.
برگی از سفرنامه ناصرالدینشاه
امروز میخواهیم برویم به اکواریوم یعنی جایی که حیوانات و نباتات دریایی را بهجهت تماشا نگاه میدارند صبح برخاسته رفتیم دیدن امپراطریس اگوستا که تازه آمده است امپراطور چون ناخوشند ملاقات نمیشوند، رفتیم اطاق امپراطریس که در همان عمارت امپراطور است زن مسنه ایست هفتاد سال دارد نشسته صحبت کردیم بعد ما را برده در اطاقها گرداندند اسبابهای خوب داشتند بعد رفتیم خانه ولیعهد دیدن زوجه ایشان که دختر اعلیحضرت پادشاه انگلیس و اول اولاد ایشان است نشتیم قدری صحبت شد سه پسر و دو دختر از ولیعهد دارد پسر بزرگ پانزده ساله و دختر بزرگ ده ساله است ولیعهد خانه ساده دارند خلاصه بهخیال ماهیخانه برخاسته سوار کالسکه شده راندیم دم در پیاده شده از پله بالا رفتیم ولیعهد و جمعیت زیادی بودند بهجاهای عجیب و غریب رسیدیم دالانهاو مغارهای تاریک، دره، تپه، آبشار، چشمه همه را از سنگ کوه بهطوری ساختهاند که شخص ابتدا نمیفهمد اینجا توی شهر است یا فیالحقیقه مغاره[1] و کوه است خیلی صنعت کردهاند از جاهای دیدنی دنیا است رئیس آنجا که اسمش هرمس است همه را نشان میداد انواع ماهیها و حیوانات و نباتات بحری را در توی حوضها که روی آنها بلورها و آئینههای بزرگ است انداختهاند و متصل هم آب را تازه میکنند از آنجایی که ما ایستاده تماشا میکردیم ته حوض پیدا بود همه ماهیها وجانورها و نباتات بهحالت طبیعی که در دریا دار ند پیدا هستند، بعضی خوابیده و بعضی در حرکت هستند یک نوع حیوانیست مثل دسته گل و لاله پرپر بهانواع رنگها بهسنگی یا علفى چسبیده است بدون اینکه هیچ حرکت کند و ابدأ معلوم نیست که این حیوان و جاندار است تا اینکه از بالا مستحفظ آنجا کرمی را بهآب فرو برده ول میکند کرم میافتد توی این دسته گل آنوقت حرکت میکند و کرم را جذب نموده میخورد خلاصه ماهیهای عجیب نوع نوع، رنگرنگ ، بزرگ و کوچک، صدفهای بسیار خرچنگهای مختلف رنگبهرنگ وزغ و غیره بسیار عجیب بودند …[2]
[1] . غاری که در کوه باشد.
[2] . ناصرالدینشاه قاجار، سفرنامه ناصرالدینشاه به فرنگ، تهران، انتشارات مشعل با همکاری انتشارات غزل، 1362، ص189-190.