سفرنامه

سفرنامه برادران امیدوار

عیسی امیدوار (۲ دی‌ماه ۱۳۰۸) و عبدالله امیدوار (۱۳۱۰- ۲۳ تیر۱۴۰۱) دو برادر جهانگرد، پژوهشگر و مستندساز ایرانی و از اولین جهانگردان ایرانی معاصر هستند. اصالت این دو برادر مربوط به روستای فشندک طالقان از توابع استان البرز می‌باشد. شعار برادران امیدوار در سفرهایشان «همه متفاوت، همه خویشاوند» بود. در اردیبهشت ۱۳۹۴ یانگهون کواک دبیرکل سازمان شهروند جهانی از عیسی امیدوار به عنوان «نخستین جهانگرد معاصر ایرانی» که پیام صلح جهانی را با ایجاد دهکده‌ای جهانی برای مردم دنیا به ارمغان آورده‌است، تقدیر کرد و چهارمین مدال شهروندی جهان به او اهدا شد. سفرهای ایشان دو مرحله داشت در مرحله نخست  آنان پس از گذر از کشورهای افغانستان، پاکستان و هند، به‌سوی تبت و سپس آسیای جنوب شرقی و استرالیا سفر کردند. در ادامه، آنان، با گذر از اقیانوس آرام، به آلاسکا، آمریکای شمالی، و آمریکای جنوبی سفر کردند. سرانجام، با گذر از اقیانوس اطلس، وارد اروپا شدند. در مرحله دوم   از مرز جنوبیِ ایران با کویت آغاز کردند. سپس، با گذر از عربستان سعودی (و زیارت کعبه) وارد آفریقا شدند.

 

برگی از سفرنامه برادران امیدوار

اگر بر خودستایی حمل نشود، ما دو برادر بخلاف همه جهانگردانی که در آغاز راه اروپا را در پیش می‌گیرند، پس از تفکر و تعمق بسیار به‌سوی آسیای کهنسال روی آوردیم تا در زندگی مردم سرزمین‌های گوناگون این قاره بزرگ دنیای قدیم به تفحص و جستجو پردازیم و بدین‌گونه پس از دیدار آسیا، وقتی به قاره اروپا و آمریکا گام می‌گذاشتیم ارمغان‌های ارزنده و شگفت‌انگیزی به‌این دو قاره متمدن می‌بردیم، ارمغان‌هایی که مردم مغرب زمین را با عجاب و حیرت وامیداشت، همچنین اگر ما موتورسیکلت را به‌عنوان وسیله نخستین سفرهای خویش ہرگزیدیم علت اساسی داشت، و دلیل آن این بود که در جنوب‌شرقی آسیا، چندین مجمع‌ا‌لجزایر کوچک و بزرگ در دور و نزدیک وجود دارد که برای رسیدن به‌آنجا ناگزیر بودیم از کشتی استفاده بریم و بردن موتورسیکلت در کشتی‌ها اشکالی نداشت، زیرا کمپانی‌های کشتی‌رانی و ناخدایان کشتی‌ها اهمیت چندانی به یک موتورسیکلت نمی‌دهند و انسان می‌تواند آن‌را در هر گوشه‌ای از کشتی، مثل زیر پله‌کانها، بگذارد. اما اگر ما با اتومبیل به‌این سفر دور و دراز می‌رفتیم از آنجا که کمپانی‌های کشتیرانی هزینه حمل و نقل کالاها را به نسبت حجم آنها دریافت می‌دارند ناچار بودیم هرجاهستیم مبلغ هنگفتی بابت هزینه حمل اتومبیل بپردازیم، وانگهی در چنین نقاط کشتی‌های بزرگ درموعد معین حرکت می‌کنند و لازمست که انسان برای فرستادن یک اتومبیل از این جزیره به آن جزیره از ماه‌ها قبل در کشتی جا رزرو کند، اما موتورهای نازنین ما هرگز چنین دردسرهایی نداشت !

بگذریم …

نخستین کشوری که در سر راه ما قرار یافت افغانستان بود ، افغانستان با مردم مهربانش، بادوستی و همسایگی دیرینه‌اش، با آداب و رسوم مشترکش. از نخستین لحظه‌ای که ما وارد این کشور شدیم هرگز احساس غربت و بیگانگی نکردیم، به‌خصوص از اینکه افغان‌ها به زبان شیرین فارسی سخن می‌گویند بسیار شادمان شدیم، و زندگی مردم افغانستان کم و بیش به زندگانی مردم شهرستان‌های ایران شباهت دارد، آداب و رسوم ایلی و عشیره‌یی آنان با آداب و سنت‌های مرزنشینان ایران چندان تفاوتی نداشت، جاده‌های افغانستان ما را سخت کسل و ناراحت ساخته بود، اما اشتیاق جهانگردی، که بسان یک شعله در قلب مافروزان بود، زنگ هر گونه احساس ملال را از خاطر ما می‌زدود…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *